Google RankBrain قطعاً در سال 2024 همچنان جز اولویتهای اصلی گوگل است.در واقع، مسلماً برای هر کسی که به سئو و دیده شدن در نتیاج سرپ اهمیت می دهد، مهم تر از همیشه شده است. در راهنمای امروز، همه چیزهایی را که باید در مورد الگوریتم RankBrain گوگل بدانید، یاد خواهید گرفت. الگوریتم رنک برین میتواند یک تنه تمام خوشبختیها را به سایت شما تقدیم کند.
منبع این محتواب ارزشمند سایت جهانی بک لینکو هست
محتوای پیش رو در مورد الگوریتم رنک برین
3. تحقیق کلمات کلیدی در دنیای الگوریتم رنک برین
بخش 1: Google RankBrain توضیح تصویری
گوگل رنک برین چیست؟
Google RankBrain یک الگوریتم یادگیری ماشینی (AI) است که به درک سؤالات جستجو و ارائه نتایج مرتبط کمک می کند. نحوه تعامل کاربران با نتایج جستجو را تجزیه و تحلیل می کند و از آنها برای بهبود جستجوهای آینده یاد می گیرد. به طور خلاصه، به گوگل کمک می کند تا بداند شما واقعاً از جستجوهای خود چه می خواهید.
بنابراین: چه چیزی RankBrain را متفاوت می کند؟ قبل از RankBrain، سازو کار اصلی 100% الگوریتم گوگل به صورت دستی کدگذاری می شد. بنابراین روند چیزی شبیه به این شد:
البته مهندسان انسانی هنوز روی الگوریتمهای گوگل کار می کنند. و درحال ارتقای آنها هستند اما امروز، الگوریتم RankBrain نیز کار خود را در پسزمینه انجام میدهد.
به طور خلاصه، RankBrain الگوریتم را به تنهایی تغییر می دهد. بسته به کلمه کلیدی، الگوریتم RankBrain اهمیت بک لینک، تازگی محتوا، طول محتوا، اعتبار دامنه و غیره را افزایش یا کاهش می دهد. سپس، نحوه تعامل جستجوگران Google با نتایج جستجوی جدید را بررسی می کند.
اگر کاربران الگوریتم جدید را بهتر دوست داشته باشند، باقی می ماند. در غیر این صورت، RankBrain الگوریتم قدیمی را برمی گرداند. دیوانه کننده ترین قسمت اینجاست: گوگل از گروهی از مهندسان خود خواسته تا بهترین صفحه را برای یک جستجوی مشخص شناسایی کنند. از RankBrain هم پرسیدند. و RankBrain از مهندسان باهوش گوگل 10% بهتر عمل کرد!
به طور خلاصه، RankBrain کار می کند. و اینجاست که بماند. اکنون که نمای کلی از چیستی RankBrain را دیدید، بیایید عمیقتر به نحوه عملکرد آن بپردازیم.
فصل 2: RankBrain چگونه کار می کند
الگوریتم رنک برین دو کار اصلی دارد:
1. Understanding search queries (keywords)1. درک سوالات جستجو (کلمات کلیدی)
2. Measuring how people interact with the results (user satisfaction) 2. اندازه گیری نحوه تعامل افراد با نتایج (رضایت کاربر)
بیایید هر یک از اینها را دقیقتر بررسی کنیم.
الگوریتم RankBrain چگونه هر کلمه کلیدی را که شما جستجو می کنید درک می کند
چند سال پیش گوگل یک مشکل داشت: 15 درصد از کلمات کلیدی که مردم در Google تایپ میکنند قبلاً دیده نشده بودند. 15 درصد ممکن است زیاد به نظر نرسد. اما وقتی میلیاردها جستجو را در روز پردازش میکنید، این مقدار به 450 میلیون کلمه کلیدی میرسد که هر روز گوگل را تحت تأثیر قرار میدهد.
قبل از RankBrain، گوگل صفحات را اسکن می کرد تا ببیند آیا دقیقاً حاوی کلمه کلیدی مورد جستجوی شخصی است یا خیر. اما از آنجایی که این کلمات کلیدی کاملاً جدید بودند، گوگل هیچ سرنخی نداشت که جستجوگر واقعاً چه می خواهد؟
پس حدس زدند. برای مثال، فرض کنید «کنسول خاکستری توسعه یافته توسط سونی» را جستجو کرده اید. گوگل به دنبال صفحاتی می گردد که حاوی عبارات خاکستری، کنسول، توسعه یافته و سونی باشد.
امروز، RankBrain در واقع میفهمد که چه میپرسید. و مجموعه ای 100٪ دقیق از نتایج را ارائه می دهد:
بد نیست. چه چیزی تغییر کرد؟ پیش از این، گوگل سعی می کرد کلمات موجود در عبارت جستجوی شما را با کلمات موجود در یک صفحه مطابقت دهد. امروز، RankBrain سعی میکند واقعاً منظور شما را بفهمد. می دانید، مانند یک انسان. چگونه؟
با تطبیق کلمات کلیدی هرگز دیده نشده با کلمات کلیدی که گوگل قبلا دیده است.به عنوان مثال، Google RankBrain ممکن است متوجه شده باشد که افراد زیادی عبارت «کنسول خاکستری توسعه یافته توسط نینتندو» را جستجو می کنند. و آنها یاد گرفتهاند که افرادی که «کنسول خاکستری توسعهیافته توسط نینتندو» را جستجو میکنند، میخواهند مجموعهای از نتایج را درباره کنسولهای بازی ببینند.
بنابراین، وقتی کسی برای «کنسول خاکستری توسعهیافته توسط سونی» جستجو میکند، RankBrain نتایج مشابه کلمه کلیدی را که قبلاً میداند («کنسول خاکستری توسعهیافته توسط نینتندو») به ارمغان میآورد. بنابراین نتایج مربوط به کنسول ها را نشان می دهد. در این مورد، پلی استیشن.
مثالی دیگر: چندی پیش Google یک پست وبلاگی درباره نحوه استفاده از یادگیری ماشینی برای درک بهتر هدف جستجوگر منتشر کرد:
در آن پست، آنها فناوری به نام “Word2vec” را توصیف می کنند که کلمات کلیدی را به مفاهیم تبدیل می کند. برای مثال، گوگل میگوید که این فناوری «میداند که پاریس و فرانسه همانطور که برلین و آلمان (پایتخت و کشور) با هم مرتبط هستند، و نه مانند مادرید و ایتالیا».
اگرچه این پست به طور خاص در مورد RankBrain صحبت نمی کرد، RankBrain احتمالا از فناوری مشابهی استفاده می کند. به طور خلاصه: Google RankBrain فراتر از تطبیق کلمات کلیدی ساده است.
عبارت جستجوی شما را به مفاهیم تبدیل میکند و سعی میکند صفحاتی را پیدا کند که آن مفهوم را پوشش میدهند. در بخش 3 به شما نشان خواهم داد که چگونه این روش، روش جستجوی کلمات کلیدی سئو را تغییر می دهد. اما ابتدا، بیایید جالبترین عنصر کاری که الگوریتم رنک برین انجام میدهد را پوشش دهیم…
چگونه RankBrain رضایت کاربر را اندازه گیری می کند
مطمئناً، RankBrain می تواند در درک کلمات کلیدی جدید خنثی کند. و حتی می تواند الگوریتم را به تنهایی تغییر دهد. اما سوال بزرگ این است: هنگامی که RankBrain مجموعه ای از نتایج را نشان می دهد، چگونه متوجه می شود که آنها واقعاً خوب هستند؟ خوب، مشاهده می کند:
به عبارت دیگر، RankBrain مجموعه ای از نتایج جستجو را به شما نشان می دهد که فکر می کنند شما دوست خواهید داشت. اگر افراد زیادی یک صفحه خاص را در نتایج دوست داشته باشند، رتبه بندی آن صفحه را افزایش می دهند. و اگر از آن متنفر بودید؟ آنها آن صفحه را رها می کنند و آن را با صفحه دیگری جایگزین می کنند. و دفعه بعد که کسی آن کلمه کلیدی (یا یک عبارت مشابه) را جستجو می کند، عملکرد آن را می بیند.
RankBrain دقیقاً چه چیزی را مشاهده می کند؟ الگوریتم رنک برین توجه بسیار زیادی به نحوه تعامل شما با نتایج جستجو دارد. به طور خاص، به دنبال این است:
- نرخ کلیک ارگانیک
- زمان ماندگاری
- نرخ پرش
- Pogo-sticking پوگواستیکینگ
Pogo sticking پوگو استیکینگ چیست ؟ یک رفتار کاربر است که در آن بازدیدکنندگان پس از کلیک بر روی یک نتیجه در صورت نرسیدن به مقصد صفحه را بسته و به صفحه نتایج موتور جستجو (SERP) باز می گردند.این سیگنالها به عنوان سیگنالهای تجربه کاربر (سیگنالهای UX) شناخته میشوند.
بیایید به یک مثال نگاه کنیم: هنگام بازی تنیس، عضله پشت خود را کشیدید. بنابراین شما عبارت «عضله عقب کشیده» را در گوگل جستجو کنید.
مانند اکثر افراد، روی اولین نتیجه کلیک می کنید. متأسفانه، مقدمه پر از محتوای کرک و پرکننده است (“پشت شما یک گروه عضلانی مهم است…”). بنابراین دکمه برگشت خود را فشار می دهید و نتیجه دوم را بررسی می کنید:
این یکی خیلی بهتر نیست این مملو از توصیه های عمومی است مانند “استراحت کنید و پشت خود را یخ کنید” بنابراین دوباره دکمه برگشت مرورگر خود را فشار می دهید و نتیجه شماره 3 را به نمایش می گذارید.
یکنوع بازی شبیه لوتو! این نتیجه دقیقاً همان چیزی است که شما به دنبال آن هستید بنابراین به جای «بازگشت»، ۵ دقیقه را صرف مطالعه روال فیزیوتراپی صفحه میکنید. و چون به آنچه می خواستید رسیدید، نتایج جستجو را دوباره مشاهده نکردید.
این عقب و جلو “Pogo-sticking” نامیده می شود. و این چیزی است که الگوریتم RankBrain به آن توجه زیادی می کند. اگر گوگل متوجه شود که افراد به سرعت صفحه ای را ترک می کنند تا روی یک نتیجه جستجوی دیگر کلیک کنند، این یک پیام قوی به گوگل ارسال می کند: “آن صفحه بوی بد می دهد!”.
و اگر گوگل متوجه شود که بسیاری از افراد دیگر به یک نتیجه خاص دست نمیزنند، آن صفحه را تقویت میکنند تا پیدا کردن آن آسانتر شود.
در فصلهای 4 و 5 چیزهای بیشتری در مورد بهینهسازی سیگنالهای UX خواهم داشت. اما در حال حاضر، زمان آن است که به شما نشان دهم RankBrain چگونه کارکرد تحقیق کلمات کلیدی را تغییر میدهد.
بخش 3: تحقیق کلمات کلیدی در RankBrain World
همانطور که دیدید، گوگل اکنون می تواند هدف پشت کلمه کلیدی را درک کند. بنابراین آیا این بدان معناست که تحقیقات سنتی کلمه کلیدی مرده است؟ نه! با این اوصاف، ممکن است لازم باشد فرآیند تحقیق کلمات کلیدی خود را تغییر دهید تا برای RankBrain سازگارتر باشد. به این صورت است:
کلمات کلیدی Long Tail را نادیده بگیرید (آنها منسوخ شده اند)
کلمات کلیدی دم بلند مرده اند. (اونجا گفتم) در آن زمان ایجاد صدها صفحه مختلف منطقی بود… هر کدام بر اساس یک کلمه کلیدی متفاوت بهینه شده بودند. به عنوان مثال، یک صفحه بهینه شده برای “بهترین ابزار تحقیق کلمه کلیدی” ایجاد می کنید. و دیگری برای “بهترین ابزار برای تحقیق کلمات کلیدی” بهینه شده است.
و گوگل قدیمی هر یک از آنها را برای کلمات کلیدی دم بلند مربوطه رتبه بندی می کرد.
امروزه RankBrain میداند که این اصطلاحات اساساً یکسان هستند. بنابراین آنها نتایج جستجوی تقریباً یکسانی را نشان می دهند.
به طور خلاصه، بهینه سازی برای کلمات کلیدی طولانی دیگر معنی ندارد. در عوض چه کاری باید انجام دهید؟ بریم که ادامه محتوا را با هم بخوانیم…
کلمه کلیدی چیست ؟ انواع کلمه کلیدی در سئو
بهینه سازی کلمات کلیدی دم متوسط
به جای دنبالههای بلند، توصیه میکنم محتوا را با کلمات کلیدی Medium Tail بهینه کنید. کلمات کلیدی دم متوسط اصطلاحات متوسطی هستند. حجم جستجوی آنها بیشتر از میانگین دم بلند شماست. اما آنها به شدت رقابتی هم نیستند.
به عنوان مثال، در اینجا مجموعه ای از کلمات کلیدی در مورد موضوع “رژیم غذایی سرخپوشان” وجود دارد. اصطلاحات وسط عبارتند از Medium Tail Keywords.
هنگامی که صفحه خود را حول یک کلمه کلیدی متوسط بهینه سازی می کنید (و آن صفحه را عالی سئو می کنید)، RankBrain به طور خودکار شما را برای آن عبارت … و هزاران کلمه کلیدی مشابه رتبه بندی می کند.
به طور خلاصه، من توصیه می کنم صفحه خود را بر اساس یک کلمه کلیدی بهینه کنید. (فقط مطمئن شوید که یک کلمه کلیدی دم متوسط است) سپس، اجازه دهید RankBrain صفحه شما را برای تعداد زیادی از کلمات کلیدی مرتبط رتبه بندی کند. در مورد مثالی از این فرآیند در عمل چطورید؟
نمونه ای از تحقیقات کلمات کلیدی و سئوی داخلی در دنیای RankBrain
مدتی قبل تصمیم گرفتم برای تمام ابزارهای سئو که تا به حال استفاده کرده ام، نقد و بررسی بنویسم. نتیجه؟ ابزار سئو: فهرست کامل.
از آنجایی که محتوای من ارزش مضحکی را در یک صفحه ارائه می دهد، در رتبه 5 برتر برای کلمه کلیدی هدف من (Medium Tail) قرار می گیرد:
اما مهمتر از آن، RankBrain درک می کند که صفحه من در مورد مفاهیمی مانند: “ابزارهای SEO”، “نرم افزار SEO”، “ابزارهای تحقیق کلمات کلیدی” و غیره است. به همین دلیل است که این صفحه برای 1800 کلمه کلیدی مختلف رتبه بندی می شود (طبق SEMrush):
این قدرت بهینهسازی محتوای شگفتانگیز حول یک کلمه کلیدی دم متوسط است.
فصل 4: نحوه بهینه سازی عناوین و برچسب های توضیحات برای CTR
همانطور که در فصل 1 دیدید، CTR ارگانیک یک سیگنال کلیدی رتبه بندی RankBrain است. سوال این است: چگونه می توانید مردم را وادار کنید که روی نتیجه شما کلیک کنند؟ خوب، این دقیقاً همان چیزی است که من در این فصل به آن خواهم پرداخت.
عناوین محتواهای خود را با احساسات بسته بندی کنید
هیچ شکی در آن نیست: عناوین احساسی کلیک بیشتری میگیرند. این چیزی است که کپیرایترها سالها میدانستند. و در سال های اخیر این ایده با داده ها پشتیبانی شده است. در واقع، CoSchedule یک همبستگی واضح بین سرفصلهای بسیار احساسی و اشتراکگذاریهای اجتماعی پیدا کرد.
به عنوان مثال، در اینجا یک برچسب عنوان عمومی بهینه شده برای سئو است: نکات بهره وری: چگونه کارهای بیشتری انجام دهیم بد نیست. اما فاقد «امف» است که مردم را وادار به کلیک کردن کند.
در اینجا آمده است که چگونه می توانید آن برچسب عنوان را به یک نیروگاه عاطفی تبدیل کنید (در حالی که آن را سئو دوستانه نگه دارید): لیست کارهای خود را با این 17 نکته در زمینه بهره وری بشکنید اکنون ایجاد عناوین بسیار احساسی همیشه منطقی نیست. اما هر زمان که می توانید، باید.
پرانتز و براکر را به انتهای عناوین خود اضافه کنید
این هک CTR همیشه مورد علاقه من است. من برای اولین بار این نکته را از مطالعه ای که HubSpot و Outbrain چند سال پیش انجام دادند کشف کردم… در آن مطالعه آنها 3.3 میلیون عنوان را تحلیل کردند. و آنها دریافتند که براکت ها 33 درصد از عناوین بدون براکت بهتر عمل کردند:
In fact, this little tactic works so well that I tend to include parentheses in most of my titles:
در اینجا چند نمونه از پرانتز و پرانتز وجود دارد که می توانید از آنها استفاده کنید:
(2018)
[Infographic]
(New Data)
[Report]
(Case Study)
(Proven Tips)
You get the idea 🙂
استفاده از اعداد (و نه فقط در پست های فهرست)
داده های چندین منبع (از جمله BuzzSumo) واضح است: اعداد CTR را بهبود می بخشد. بهترین قسمت؟ می توانید از اعداد در عنوان خود استفاده کنید … حتی اگر محتوای شما یک پست لیست نباشد. برای مثال، سال گذشته این مطالعه موردی را منتشر کردم:
همانطور که می بینید، من نه یک، بلکه دو عدد را در عنوان قرار دادم.
فراموش نکنید که برچسب توضیحات خود را برای CTR بهینه کنید
بله، برچسب های توضیحات دیگر مستقیماً به سئو کمک نمی کنند. با این حال، من متوجه شده ام که یک توصیف بهینه می تواند به طور قابل توجهی CTR شما را افزایش دهد. در اینجا نحوه ایجاد یک برچسب توضیحات که نتایج را دریافت می کند آورده شده است:
1 ابتدا آن را احساسی کنید.
درست مانند تگ عنوان، شما می خواهید که تگ توضیحات شما مقداری احساسات را منتقل کند. در اینجا یک مثال است:
2
در مرحله بعد، WHY را بفروشید که کسی باید روی نتیجه شما کلیک کند.
آیا محتوای شما جامع است؟ بر اساس تحقیقات؟ خنده دار؟ آن را در توضیحات خود بفروشید:
3
سپس، کلمات و عباراتی را کپی کنید که تبلیغات پولی (AdWords) استفاده می کند.
به عنوان مثال، هنگامی که من برای “آب استخوان” جستجو می کنم، می بینم که این عبارت در دو آگهی ظاهر می شود:
بنابراین شما میخواهید عبارت «علف تغذیه شده» را در توضیحات متا خود بگنجانید.
4
در نهایت کلمه کلیدی مورد نظر خود را وارد کنید.
Google آن را پررنگ می کند، که می تواند به برجسته شدن نتیجه شما کمک کند:
این تمام چیزی است که در آن وجود دارد.
فصل 5: چگونه محتوای خود را بهینه کنیم برای Bounce Rate و Dwell Time
خوب پس از نکات افزایش CTR من استفاده کردید. و افراد بیشتری نسبت به قبل روی نتیجه شما کلیک می کنند. حالا چی؟ خوب، باید به گوگل نشان دهید که نتیجه شما باعث خوشحالی کاربرانش می شود. و بهترین راه برای انجام این کار؟ زمان اقامت خود را بهبود بخشید
آیا گوگل واقعاً از زمان اقامت استفاده می کند؟ بله!
زمان ماندن مدت زمانی است که یک جستجوگر گوگل پس از کلیک بر روی نتیجه شما در سایت شما صرف می کند. بدیهی است که هر چه شخصی بیشتر در صفحه شما وقت بگذارد، بهتر است. این به گوگل می گوید: «مرد، مردم این نتیجه را دوست دارند. بیایید آن را چند نقطه افزایش دهیم.» و اگر کسی بعد از 2 ثانیه از سایت شما خارج شود، به گوگل می گوید: “این نتیجه بوی بد می دهد! بیایید آن را چند نقطه پایین بیاوریم.» بنابراین منطقی است که RankBrain زمان اقامت را اندازه گیری کند – و نتایج را بر اساس این سیگنال به هم بزند.
در واقع، اخیراً یکی از کارمندان گوگل گفته است که گوگل 100٪ به سیگنال های خارج از صفحه (به خصوص بک لینک ها) متکی بود. حتی اگر گوگل هنوز از بک لینک استفاده می کند، این کارمند به این نکته اشاره کرد:
و داده ها از این موضوع پشتیبانی می کنند. هنگامی که مجموعه عظیمی از نتایج جستجوی گوگل را تجزیه و تحلیل کردیم، ارتباطی بین رتبهبندی بالا و نرخ پرش پایین یافتیم:
چگونه نرخ پرش را کاهش دهیم و زمان ماندگاری را افزایش دهیم
اکنون وقت آن است که چند استراتژی ساده را به اشتراک بگذارم که می توانید از آنها برای افزایش زمان اقامت سایت خود استفاده کنید.
1 محتوای خود را به بالای صفحه فشار دهید
وقتی شخصی از گوگل روی سایت شما کلیک می کند، می خواهد سوالش هم اکنون پاسخ داده شود. به عبارت دیگر، آنها نمیخواهند برای خواندن محتوای شما به پایین اسکرول کنند. به همین دلیل است که من به شدت توصیه میکنم هر چیزی را که محتوای شما را به پایینتر میآورد حذف کنید، مانند این
در عوض، شما اولین جمله از محتوای خود را در جلو و مرکز می خواهید:
به این ترتیب، خواننده خود را به سرعت جذب خواهید کرد.
2
استفاده از مقدمه های کوتاه (5-10 جمله حداکثر)
باور کنید یا نه، اما من زمان بیشتری را برای معرفیهایم صرف میکنم تا سرفصلهایم. این به این دلیل است که مقدمه شما جایی است که 90٪ از خوانندگان شما تصمیم می گیرند که بمانند یا بروند. و پس از آزمایش های زیاد، متوجه شدم که مقدمه های کوتاه بهترین کار را دارند. چرا؟ وقتی شخصی چیزی را در Google جستجو میکند، از قبل درباره آن موضوع میداند. بنابراین نیازی به معرفی گسترده نیست. در عوض، از مقدمه خود برای فروش محتوایی که می خواهند بخوانند استفاده کنید، مانند این:
وقتی کسی برای «سئو کلاه سفید» جستجو میکند این مقدمه را میخواند، فکر میکند: «عالی! من در جای مناسب هستم.»
3 انتشار مطالب طولانی و عمیق
من این ده روش را تا سه شنبه آزمایش کرده ام. و من می توانم با اطمینان به شما بگویم که: محتوای طولانی تر = زمان اقامت بهتر. بدیهی است که خواندن یک راهنمای 2000 کلمه ای بیشتر از یک پست وبلاگ 400 کلمه ای طول می کشد. اما این تنها بخشی از معادله است. دلیل دیگری که محتوای طولانی مدت زمان اقامت را بهبود می بخشد این واقعیت است که محتوای طولانی تر می تواند به طور کامل به درخواست جستجوگر پاسخ دهد. به عنوان مثال، فرض کنید که عبارت «چگونه یک ماراتن را اجرا کنیم» را جستجو می کنید.
و اولین نتیجه ای که روی آن کلیک می کنید یک پست 300 کلمه ای است. این به نوعی به سؤال شما پاسخ می دهد … اما باعث می شود بیشتر بخواهید.
بنابراین برای یافتن چیز بهتری روی دکمه برگشت خود کلیک میکنید (همانطور که ممکن است به خاطر داشته باشید، Google آن را «Pogo-sticking» مینامد). و این بار به جکپات رسیدید. شما یک راهنمای جامع پیدا می کنید که همه چیزهایی را که در مورد دویدن ماراتن باید بدانید را پوشش می دهد.
بنابراین شما یک فنجان قهوه بردارید و راهنما را از ابتدا تا انتها بخوانید. شما حتی بخش های خاصی را دوباره بخوانید. تمام این خواندنها باعث به وجود آمدن Dwell Time جدی میشود. محتوای طولانی آنقدر خوب کار می کند که من تمایل دارم فقط محتوایی را منتشر کنم که حداقل 2000 کلمه باشد.
4
محتوای خود را به تکه های بایت اندازه تقسیم کنید
بیایید با آن روبرو شویم: خواندن 2000 کلمه سخت است. و حتی سخت تر است اگر آن 2000 کلمه به عنوان یک دیوار غول پیکر از متن ارائه شود. خوشبختانه، یک راه ساده برای دور زدن این مشکل وجود دارد: عنوانهای فرعی. سرفصلهای فرعی محتوای شما را به تکههای قابل هضم و کوچکی تقسیم میکنند. این خوانایی و در نتیجه زمان ماندن را بهبود می بخشد. من از تعداد زیادی زیر سرفصل در Backlinko دقیقا به همین دلیل استفاده می کنم:
به طور خاص، من سعی می کنم به ازای هر 200 کلمه محتوا، یک عنوان فرعی بیاندازم. نکته حرفهای: از زیر سرفصلهای خستهکننده مانند «دریلهای پشتیبان» یا «هیدراته بمانید» اجتناب کنید. در عوض، سرفصلهای فرعی خود را با احساسات پر کنید. به عنوان مثال: «3 دریل ساده پشتی که حرفهایها استفاده میکنند» و «تحقیقات جدید درباره هیدراته ماندن چه میگوید».
فصل 6: بهینه سازی رتبه مغزی پاداش استراتژی ها و مطالعات موردی
در این فصل من قصد دارم تعدادی از استراتژی های سریع را که می توانید برای بهینه سازی سایت خود برای RankBrain استفاده کنید، پوشش دهم.
افزایش آگاهی از برند. بهبود CTR
من قبلاً به شما نشان دادم که چگونه اعداد، احساسات و Power Words می توانند CTR ارگانیک شما را بهبود بخشند. اما متغیر بزرگ دیگری وجود دارد که من به آن اشاره نکردهام: آگاهی از برند. نیازی به گفتن نیست، اگر کسی برند شما را بشناسد، به احتمال زیاد روی سایت شما در نتایج جستجو کلیک خواهد کرد. در واقع، دادههای WordStream نشان داد که آگاهی از برند میتواند CTR را تا 342 درصد افزایش دهد!
برای مثال، به این نتایج جستجو نگاهی بیندازید:
به احتمال زیاد روی کدام دو سایت کلیک می کنید؟ البته NYTimes.com و Simply Recipes! به عبارت دیگر، شما می خواهید مردم قبل از جستجو در گوگل درباره برند شما بدانند. چگونه می توانید آگاهی برند خود را افزایش دهید؟
1
ابتدا تبلیغات فیسبوک را امتحان کنید.
حتی اگر مردم کلیک نکنند و تبدیل نکنند، تبلیغات فیسبوک میتواند برند شما را در مقابل چشمهای زیادی قرار دهد.
و زمانی که آن کره چشم ها نتایج جستجو را اسکن می کنند، احتمال اینکه روی نتیجه شما کلیک کنند بسیار بیشتر است.
2
همچنین، یک خبرنامه ایمیل بسیار ارزشمند ایجاد کنید.
هیچ چیز بیشتر از ارسال محتوای ارزشمند به صندوق ورودی افراد، آگاهی برند را افزایش نمی دهد. در واقع، نرخ های باز من بسیار بالاتر از میانگین صنعت است زیرا من فقط چیزهای خوب ارسال می کنم:
نیازی به گفتن نیست، مشترکین من یاد گرفته اند که مواد من بهترین در تجارت است. بنابراین وقتی Backlinko در صفحه 1 نمایش داده می شود، احتمال اینکه روی نتیجه من کلیک کنند بسیار بیشتر است. 3 در نهایت، یک “Content Blitz” انجام دهید. “Content Blitz” جایی است که شما تعداد زیادی محتوا را در مدت زمان کوتاهی منتشر می کنید. و به من اعتماد کنید: این بسیار قدرتمندتر از انتشار محتوا در طول سال است. در واقع، زمانی که Backlinko را شروع کردم، از Content Blitz استفاده کردم. من پست های مهمان را منتشر کردم:
من به پادکست رفتم:
I even co-authored a guide with Neil Patel:
(همه در عرض چند ماه) و این به بکلینکو کمک کرد تا از «این چیست؟» به “چه سایت عالی!” در زمان رکورد
تبدیل “صفر” به “قهرمانان”
آیا صفحه ای در سایت خود دارید که آنطور که انتظار داشتید کار نکرده است؟ من یک خبر عالی دارم: اگر به عقب برگردید و آن صفحه را برای RankBrain بهینه کنید، می توانید رتبه بندی آن را افزایش دهید. به عنوان مثال، شان از Proven.com یک راهنمای بزرگ در سایت خود داشت که به خوبی کار می کرد … اما آنطور که او انتظار داشت رتبه بندی نمی کرد.
و شان متوجه شد که برچسب عنوان صفحه او برای کلیک کردن بر روی آن قانع کننده نیست:
بنابراین او یک عدد، یک Power Word و پرانتز به تگ عنوان خود اضافه کرد:
و همین تغییر، ترافیک ارگانیک شان به آن صفحه را نزدیک به 128 درصد افزایش داد:
بله، بخشی از این افزایش ترافیک به دلیل این واقعیت ساده بود که افراد بیشتری روی نتیجه Sean کلیک می کردند. اما بخش بزرگ داستان این بود که RankBrain متوجه افزایش CTR شد… و صفحه شان را چند نقطه بالا برد:
از کلمات کلیدی LSI برای پر کردن «شکافهای محتوا» استفاده کنید
کلمات کلیدی LSI کلمات و عباراتی هستند که با موضوع اصلی محتوای شما مرتبط هستند. چرا کلمات کلیدی LSI مهم هستند؟ خوب، آنها به RankBrain زمینه مورد نیاز برای درک کامل صفحه شما را می دهند. به عنوان مثال، فرض کنید که در حال نوشتن یک راهنما در مورد لینک بیلدینگ هستید. کلمات کلیدی LSI مواردی مانند:
- بک لینک ها
- دامیت آتوریتی
- ارتباط با ایمیل
- متن لنگر
و هنگامی که RankBrain می بیند که محتوای شما شامل این شرایط است، مطمئن می شود که صفحه شما مربوط به ساخت لینک است… … به این معنی که احتمال بیشتری برای رتبه بندی کلمات کلیدی مرتبط با آن موضوع وجود دارد. میتوانید کلمات کلیدی LSI را با ابزار فهم زبان طبیعی Watson کشف کنید. این ابزار محتوایی را که به آن می دهید برای مفاهیم، موجودیت ها و دسته ها تجزیه و تحلیل می کند. به عنوان مثال، زمانی که من در اولین پیش نویس این راهنما چسبانده بودم، مفاهیمی را که به RankBrain مرتبط بودند، نشان داد.
بخش جالب این است که من به بسیاری از این اصطلاحات در راهنما اشاره نکردم. مانند RankBrain، واتسون می داند که محتوای من در مورد چیست. خیلی باحاله و وقتی این کلمات کلیدی LSI را در پست خود بپاشید، به RankBrain تأیید می کنید که محتوای شما جامع است.
حالا نوبت شماست
اوه! من هزاران کار را در این راهنما گذاشتم. پس امیدوارم لذت برده باشید. حالا دوست دارم بشنوم که چه می گویید. نکته شماره 1 که می خواهید اجرا کنید چیست؟ آیا قصد دارید روی CTR تمرکز کنید؟ از کلمات کلیدی LSI استفاده کنید؟ یا زمان ماندگاری محتوای خود را بهبود ببخشید؟ با گذاشتن کامنت در زیر به من اطلاع دهید.
منبع: https://backlinko.com/google-rankbrain-seo